یا حی یا قیوم
«غیبت» به معنای «حاضرنبودن»، تهمت ناروائی است که به تو زده اند و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمی دانند، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را می خوانند، ظهورت را از خدا می طلبند نه حضورت را.
وقتی ظاهر می شوی، همه انگشت حیرت به دندان می گزند با تعجب می گویند که تو را پیش از این هم دیده اند.
و راست می گویند، چرا که تو در میان مائی، زیرا امام مائی. جمعه که از راه می رسد، صاحبدلان «دل» از دست می دهند و قرار از کف می نهند و قافله دل های بی قرار روی به قبله می کنند و آمدنت را به انتظار می نشینند...
و اینک ای قبله هر قافله و ای «شبروان را مشعله»، در آستانه آدینه ای دیگر با دلدادگان دیگری از خیل منتظرانت سرود انتظار را زمزمه می کنی
.............که شاید دلمان تسلی یابد...وعدهای باشد که شاید این جمعه بیایی...شاید.
امید مردم یکتاپرست! می آیی؟...
چراغ روشن ایمان به دست! می آیی؟...
ازل سرشت به توحید، تا ابد پیوست
به حکم آیه عهدالست، می آیی؟
به پای عزم، جهان درنورد و عالم گیر
به رغم هر که در انکار هست، می آیی؟
بنای دین خدا استوار و پابرجاست
برای آنکه نبیند شکست، می آیی؟
تو آخرین در رحمت برای انسانی
خدات چونکه گشود و نبست، می آیی؟
تو، ای که عدل ترا جست در جهان وجود
تو، ای که ظلم ز تیغت نرست، می آیی؟