یا حی
خبر بسیار ناگوار و تأثرآور بود. استاد آیت الله عباسعلی عمید زنجانی استاد حوزه و دانشگاه و رئیس اسبق دانشکده حقوق و رئیس سابق دانشگاه تهران دار فانی را وداع گفت.
فقیه تئوری پرداز فقه سیاسی اهل بیت (ع) و مدافع جدی نظام امت و امامت ، در عمری بابرکت از 1316 تا سحرگاه هشتم آبان 1390 تا قلبش از کار نایستاد یک آن از حرکت هدفمند و متعالی بازنایستاد. وی که شاگرد پرکار و یار وفادار امام راحل امت (ره) و همراه جدی و یاور واقعی امام حاضر امت بود، از زنجان و قم و نجف گرفته تا تهران همواره در راه حفظ وتعلیم و گسترش علوم اهل بیت (ع) تلاش همه جانبه کرد و نیم قرن یعنی پنجاه سال به تدریس و تألیف پرداخت؛ در بیش از 179 همایش داخلی و بین المللی با ارائه مقاله و یا به عنوان سخنران مدّعو شرکت کرد؛ بیش از چهل جلد کتاب، هفتاد مقاله علمی، و تدریس دروس مقاطع مختلف تحصیلی (کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری) در عرصه های مرتبط با حقوق اسلامی مانند فقه سیاسی، حقوق بین الملل اسلام، فقه تطبیقی و حقوق اساسی(کلیات و حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران و حقوق اساسی تطبیقی) و مبانی حقوق عمومی در اسلام و قواعد فقه در حوزه های مختلف حقوق جزا و عمومی و بین الملل و خصوصی را برای نسل فعلی و آینده به یادگار گذاشت. استاد صاحب نام و پیش کسوت تبیین گر حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران بود و در این راه گوی تقدم را از دیگران ربود و پیشکسوتی را از آن خود کرد. در واقع او بود که برای دیگران راه تبیین و تحقیق در این حوزه را گشود. راهی که او در حوزه فقه سیاسی و حقوق عمومی ایران گشود برای رهروان و پژوهشگران هموار است و چراغ دانشی را که او برافروخت همچنان پرفروغ و روشنگر است.
او یکپارچه شور و شعور در دفاع از امام راحل امت و میراث گرانقدرش یعنی نظام ولایت امر بود و در دفاع از نظام ولایت فقیه با هیچکس حتی دوستانش نیز تعارف نداشت. از خاطر این حقیر هیچگاه فراموش نمی شود که یکبار در جلسه در شورای نگهبان مرحوم استاد در جمع اساتیدی چون دکتر کدخدائی و دکتر الهام و دکتر عزیزی و برخی دیگر از سخن استاد متعهد و روحانی زاده ای آنچنان برآشفت که گفت: «آقای ...این نظام نظام مظلومی است، اگر فلان فقیه مجاهد و به رحمت خدا رفته الان اینجا بود شما را تعزیر میکرد. »
شاید بسیاری ندانند که این فقیه مجاهد اهل بیت (ع) در دوران مسابقه برخی افراد در بهره بردن چرب و شیرین های دنیا، زندگیش را فروخت و پژوهشکده مطالعات و تحقیقات علوم اسلامی را تأسیس نمود تا بتواند به اهداف علمی و پژوهشی اش در دفاع از نظام امت و امامت جامه عمل بپوشاند. با آنکه از صاحب نظران علوم اسلامی و حوزوی به شمار می آمد و با داشتن سابقه علمی و اخلاقی و تحصیلات حوزوی و درجه اجتهاد ترجیح داد در محیط دانشگاه بماند و عمر گرانمایه خویش را در حوزه علوم انسانی و به ویژه فقه سیاسی وقف کند.
دلیل آن روشن بود. او در یک مقایسه و مطالعه تطبیقی ، فقه را «نماد علمی تشیّع» بر می شمرد و بر این اعتقاد بود «اگر فقه شیعه همراه با دولت های شیعه به معنای واقعی ، نه مانند قاجاریه ، افشاریه ، صفویه ، حتی دیالمه و آل بویه ، بلکه حکومت هایی مثل جمهوری اسلامی بود هم سرعتش و هم رشد کمّیاش و هم رشد کیفیاش ده ها برابر حالا بود. دلیلش هم این است که اکنون در بطن جمهوری اسلامی ایران ، جوانه هایی که در این فقه زده و شاخههای ارزنده ای که به وجود آمده در گذشته نبوده است . وقتی ما فقه جزا و فقه کیفری را در بطن این حکومت آزمایش می کنیم خیلی چیزها را درمی یابیم و فقه توسعه پیدا می کند».
استاد ما معتقد بود: «اگر درتاریخ تجربه حکومتی داشتیم ، فقهمان بیشتر رشد می کرد و صافتر می شد. اکنون بسیاری از بحثها در خلأ است و آزموده نشده است . خواه ناخواه فرصت جدید چند ساله ای به وجود آمده است که فقه به عرصهی عمل بیاید تا خود را نشان دهد. باید با این فقه جامعهای ایجاد کرد که الگو و نمونه باشد. در آن صورت ، می توانیم در دنیا بگوییم که فقه شیعه نماد علمی تشیّع است ولی فقهی که آزموده نشده و فقط نظری صرف است این کارآیی را ندارد. فقه یعنی : قانون . بنابراین ، فقه ما باید با قانون گذاریهای دنیا رقابت کند. و خود را نشان بدهد.»
ایشان جایگاه ولایت فقیه و مصلحت را در نظام بسیار والا می دانستند و در خصوص نسبت توسعه فقه و حکومت اسلامی قائل بودند : «در بطن حکومت ها، فقه خیلی میتواند توسعه پیدا کند، در حالی که مسئلهی رؤیت هلال یک مسئله جزئی است ، هیچ طوری هم نمی شد که بگوییم به طور سنّتی نگاه کنید و ماه را پیدا کنید و روزه و افطار کنید ولی می بینیم که فقه در این زمینه چه رشدی پیدا کرده است ! یا مثلاً فرض کنید همین مصلحت فقط لفظش در فقه شیعه بود اما ببینید اکنون چه ابعادی پیدا کرده است ! خود من یکی از مجلّدات فقه سیاسی را تحت عنوان مصلحت در 500 صفحه نگاشته ام ، باز هم جا دارد. شما جای جای فقه را بگردید، می بینید مصلحت جا دارد، منتها گاه گاهی مصلحت ها، مصلحت های منصوص است آنها دیگر بحثی ندارد. اما بعضی جاها مصلحت ها غیرمنصوص است . از مصلحت فتوا متولد نمی شود. مصلحت حکمزا نیست مثل کتاب و سنّت ، مثل برائت عقلی و شرعی حکمزا نیست ، ولی در حوزه اختیارات و ولایتی که فقیه دارد، مصلحت در آنجا اثر مستقیم دارد. این مسئله تا حالا خوب بحت نشده بود، ولی اکنون بحث مفصّلی است.»
استاد مرحوم ما جمهوری اسلامی را نظام مظلومی می دانست و خدمت در آن را عبادت می دانست و به همین دلیل به هیچوجه از زیر بار مسئولیت شانه خالی نمیکرد و در برخی موارد باید گفت خود را قربانی می کرد. از جمله این موارد ریاست دانشگاه تهران بود که وقتی علیرغم میلشان مسئولیت آن بر دوش ایشان قرار داده شد، با وجود کبر سن از بامدادان تا پاسی گذشته از شب بیش از امثال ما کار و فداکاری می کرد. در گذشته علاوه بر ریاست دانشکده حقوق و ریاست دانشگاه تهران، سابقه دو دوره قانونگذاری بعنوان نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و عضویت در هیات بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و عضویت در هیأت امنای دانشگاه های امام خمینی(ره) و علوم پزشکی زنجان و دانشگاه تهران را نیز در کارنامه خویش داشت.
یاد استاد گرامی باد، آنهم در آستانه برگزاری همایش «فقه سیاسی و نظام سازی اسلامی» که آرزو و توصیه ایشان در راستای حرکت در مسیر توصیه رهبر معظم انقلاب بود، همایشی که امروز در دانشگاه تهران برگزار می شود و ایشان قرار بود افتتاح کننده آن باشند و با سخنان زلال برگرفته از مکتب امام راحل امت شیفتگان علم را سیراب سازند.
رضوان و رحمت الهی بر روح بزرگ این فقیه گرانقدر و استاد ممتاز دانشگاه تهران باد.
¤دکتر فیروز اصلانی - شاگرد استاد و عضو هیأت علمی دانشکده حقوق دانشگاه تهران