یا رحیم
راه را میبینی و نشستهای
درد را میبینی و بیخیالی
آیا رفتن سخت شده یا بیخیالی ارزان
وای بر ما و افکار شرار شده
گدایی میتوان کرد
میتوان دیده را تنها گذاشت
میتوان غربت را صدا کرد
آرمش را میتوان ندید
میتوان صدایی دیگر برآورد
توی سنگلاخ زندگی چیدن دسترنج تنها دستمایه است
بل سرمایهای گرانسنگ
شاید توسن امید از کنار من هم رد شود
گاه راه دور است
از نگاهش ترس میبارد
ولی هنگامه را میتوان آفرید
میتوان راه را درنوردید
آرزو کردن شاید آسان باشد
ره نمودن مردانه در جولان زندگی
آسانتر از دست گدایی است
میتوان بر بال قدرت افراشت
میتوان نیزههای بد یمن را شکست
همچنان راه آسانتر است از بیراه
نقشه میگوید دوری مهم نیست
آه! رسیدن را میخواهیم
زود و دیرش بر ما نامعلوم
این یادمان باشد
گدایی سختتر است از راه رفتن
سرنوشت را خوب رقم زدن
برگی را آنوقت با شوق ورق زدن
تنها بودن و در جمع بودن هدف نیست
بودن و تلاش نمودن یک آرمان
گر هستیم
باورمان باشد که موثریم
پس درود بر موج
سلام بر حرکت
این نشان زندگی است
هرچند در خاموشی