بسم الله الرحمن الرحیم
یَأَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَىْءٌ عَظِیمٌ
اى مردم! از پروردگارتان پروا کنید، که همانا زلزلهى قیامت، حادثهاى بزرگ و هولناک است
1-حج
پنج سال قبل پنجم دیماه سال 1382 در هنگامی که در انار در دومین روز سمینار دوروزه انار، تلاش، تدبیر برگزار میشد و مقامهای استانی در اینجا بودند
و حقیر در بستر بیماری و بعنوان دبیر کمیسیون اقتصاد و کشاورزی بخش کارهای زیادی بر دوش که همه را به دکتر عبدالهی و رئیس کمیسیون دکتر مهرابی سپرده بودم و از این بابت خیالم راحت بود.
ساعت 10 بود که خبردار شدم تعدادی از معاونین استانداری و غیره بخاطر زلزله بم سمینار را ترک کردهاند.
هیچ کس در آن زمان فکرش را نمیکرد که چه اتفاق ناگواری روی داده است.
تازه شب وقتی مسئولین خود را به بم رسانده بودند از عمق فاجعه خبرهایی رسید و تا قبل آن تقریبا زلزلهای عادی و با خسارت کم تصور میشد و یا خبر میرسید و میتوان گفت رسانهها هم زیاد به آن اهمیت نداده بودند.
با تماس با همکاران در شهرستان بم خواستیم که خبری بگیریم که ممکن نشد و نشانی بود که اتفاقاتی بد روی داده است.
روز شنبه ششم دیماه هنوز حالم بد بود با اینحال برای جمعآوری کمکهای خوراکی و پوشاکی به کمک هلال احمر رفتم و بیماری سخت خود را فراموش کردم, با اینحال توان رفتن به بم را نداشتم و چشم پوشیدم خاطر نشان کنم که فاصله از انار تا شهر بم بیش از ??0 کیلومتر است.
خبرهایی که روزهای بعدی هم میرسید علاوه بر فاجعه زلزله و قربانیانی که گرفته بود و مشکلات دیگر حمله به کاروانهای کمکها و دزدیهای درون شهر و... نیز نشان از فجایع دیگر در کنار فاجعه بود و چه بد است
که وقتی شری میرسد بدیهای دیگر نیز سر از جا بر میدارند و غم را دوچندان میکنند.
شنیدم پیرمردی غریب دو هفته قبل از زلزله بم در انار به بعضیها گفته بود که قرار بود در اینجا بلایی نازل شود بخاطر امامزاده محمد صالح(ع) شهرتان این اتفاق در بم خواهد افتاد!
گاهی چیزهایی شنیده میشود غیر قابل باور ولی بعداً به انسان باورانده میشود.
بگذریم هرچند شر و بدی سخت میگذرد ولی بعداً خوبی و خیر میآورد همیشه بعد از هر شبی هرچند طولانی چون یلدا روز خواهد رسید.
وقتی امروز به شهر بم نگاه بکنیم اگر شهر قبل از سال 82 را بخاطر داشته باشیم باورمان نمیشود که این همان شهر است.
چنان ساخته شده و محکم هم بازسازی گشته که چهره شهر مدرن و نو گشته است و خدا را شکر.
بزرگترین بنای خشتی جهان یعنی قلعه بم ( ارگ قدیم بم) نه هنوز کامل بازسازی گشته و نه خواهد شد
و وقتی هم که بشود آن نخواهد بود که بود.
و حال که شهر ساخته شده مقدار زیادی از داغها به فراموشی سپرده شده است ولی شهری که ایجاد گشته با زلزله سی برابر قدرت قبل یعنی 9 ریشتر هم دیگر نه آن فاجعه رخ خواهد داد و نه حتی یکصدم خسارت آنروز.
نه آنکه شهر بم چنین شد بلکه بقیه بناهایی که در استان و کشور هم ساخته شدند توجه کردند که شهری که حداقل در سه هزار سال اخیر زلزله نداشته میتواند روزی بلرزد و همه چیز را نابود و این هوشیاری ارزشمند است.
این واقعه مرا بیاد عواقب جنگ انداخت. با همه آن خسارتی که وارد کرد و شهدایی که دادیم امروز کشورمان به نقطهای رسیده که غرب نمیتواند باور کند که ما ایران هستیم
چون در صنایع دفاعی و پرورش نیروی نظامی به نقطهای رسیدهایم که نتوانند بر ما خواستههای نامشروع خود را تحمیل کنند.
و دولتی که میداند ما چه عزتی داریم و یک قدم از حقوقمان نمیگذرد و بخاطر اینکه ما را از بحران هستهای عبور داد و با اقتدار هم اینکار را کرد باید ممنونش بود.
روزی را بیاد آورید که به ما میگفتند برای دو سه سانتریفیوژ هستهای برای کارهای تحقیقاتی و دانشگاهی باید چه کنید و چه از ما اجازه بگیرید و باج بدهید!!!
تا چشم بر هم زدند دیدند ما بیش از ششهزار سانتریفیوژ در تاسیسات نطنز بکار گرفتهایم و هیچ از آنها هم کسب تکلیف نکردهایم!
به گفته شهید بهشتی حالا عصبانی باشند از ما و از این عصبانیت بمیرند.
ما کار خودمان را خواهیم کرد و ذرهای هم کوتاه نخواهیم آمد
و بر این دولت و دانشمندان جوان هستهای خود آفرین میگویم که چنین توانستند قدرت نمایی کنند.