هوالمحبوب
شاید بارها از خود سوال کرده باشیم که فرق بین فلانی و فلانی چیست؟
مثلاً عماریاسر و ابوبکر یا بین ابوذر و عمر یا سلمان و عثمان و بین حمزه و عباس و مقداد ....
چه تفاوتی در این بین وجود دارد؟
چه شاخصی زبیر را از طلحه و این دو را از عمار و این سه را از مالک جدا میکند!؟
آیا در زمان پیامبر اختلاف سنی داشتند!
در مراتب ایمان آنها چه؟
اولین و موثرترین نقطه انفکاک در مراتب ایمان آنها بر میگردد به نوع نگاه و بلکه نیت آنها در پیوستن به گرد پیغمبر(ص).
آن نیتی که پیوند میزد بین سلمان با پیامبر(ص) فرق داشت با نیت عمر
آن نیتی که ابوذر را به سوی پیغمبر(ص) کشیده بود فرسخها با نیت ابوبکر تفاوت داشت
آن نیتی که حمزه سیدالشهداء را نزد رسول اکرم(ص) آورد با نیت عباس فرق داشت
خیلی از این تفاوتها در زمان پیغمبر اعظم(ص) خودنمایی میکرد اما زود غش داران آن را پنهان میکردند به علل مختلف شاید ناچار به این پنهانکاری بودند
سالها باید بگذرد تا نیتها خودنمایی کنند
عمروعاص بسوی ارودی معاویه روان شود و مالک در چادر علی علیه السلام بماند
سعد را بسوی دیگر کشد و ابوموسی بسوی دیگر
همه وقت چنین بوده و چنین خواهد بود.
وقتی اخلاص روشن خواهد شد، که صحنه امتحان پیش آید
و این امتحانات یکی یکی در طول زمان خودنمایی میکند
یکباره همه جلوه گر نخواهد شد
یکباره خس و خاشاکها از شن ها و ماسهها جدا نمیشود
طول خواهد کشید تا ماهیتها و سنگینیها و وزنها مشخص شود و سبکیها بیرون ریزد.
نیت های پاک و صحیح و درست با نیتهای نادرست و پلید وقتی خود نمایی میکند که موقعاش باشد
همه وقت آب گل آلود باقی نمیماند.
اهداف مادیون با معنویون گاهاً خیلی طول میکشد تا خودنمایی کند
و گاهی هم زمان ماهیتها را عوض میکند و این بهترین است که افرادی از پرتگاه به ارودگاه امن سرازیر شوند.
ولی متاسفانه گاهی هم افرادی نقل مکان میکنند و از اردوی خودی به پرتگاه شیطان پناه میآورند
نکته قابل بیان اینکه
هیچ کس در این روند منتی بر مردم نباید داشته باشد
اولین نشانه پرتی همینجا خود را نشان میدهد
اگر کسی ادعای ایمان کرد ادعای کار کردن و انقلابی بودن این همان نقطه افتراق است
چرا کسانی که برای خدا و معنویت کاری برای مردم وانقلاب کردهاند باید همیشه ادعا داشته باشند
اگر مسئولیتی بردوشت گذاشتند انجام بده اگر نه کنار بایست
البته این کنار ایستادن به مفهوم دلسوزی نکردن نیست
به معنی اینکه شاخ و شانه نکشیدن است
اگر وزیری را جابجا کردند اگر استانداری عوض شد
اگر گفت من چنین کردم من اینکار را کردم این نشان میدهد که نیت معنوی و خدایی درکارش نبوده و گرنه نباید کسی که برای خدا برای مردم وانقلاب و نظام کاری کرده بیان کند چون خدا خود بهترین گواهان است
و بهترین پاداش و عوض دهنده
چرا باید آنرا با متاعی اندک و ناچیز عوض کنیم؟!!
اگر کسی را دیدید که خیلی ادعای زحمت کشیدن برای مردم و انقلاب میکند
در او شک کنید!!
چون سنگ محک آید در امتحان روزگار
سره گیرد سری و ناسره شود ناسازگار
بگذریم این کلام را از آن جهت نوشتم که خیلی برایشان پرسش است که فلانی اینقدر در جبهه زحمت کشیده و چه و چه
در زمان کی چی بوده اما امروز از فلان کار اورا کنار گذاشتهاند
اولاً همیشه نباید یکسری افراد بر یک کار سوار باشند
دوم اینکه سوابق او بجای خود محفوظ و اجرش نیز....
اما این دلیل محکمی برای همیشگی بودن نیست
چون افراد بالاخره باید بازنشسته شوند
اما اگر افرادی ادعا کردند بدانید که عوض کردن آنها کار صحیحی بوده و صواب
اما
خیلی از این سوابق دارها را امام (ره) کنار گذاشت
چرا کسانی که ادعای پیروی از خط امام میکنند امروز دلداده او شدهاند
مگر آن فرد راه خود را تغییر داده و برای رادیو فردا و بی.بی.سی فتوا نمیدهد
یا شما راهتان عوض شده و جذب او شدهاید؟
این سوال کلیدیاست که جواب آن خیلی از مسائل را روشن میکند