سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بیاض

بسم الله الرحمن الرحیم

 

وَوَاعَدْنَا مُوسَی‏ ثَلَاثِینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَقَالَ مُوسَی‏ لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ‏

142 اعراف


وما با موسی، سی شب (در کوه طور، برای نزول تورات وآیات الهی) وعده گذاشتیم و آن را با (افزودن) ده شب کامل کردیم، پس میعاد پروردگارش چهل شب کامل شد و موسی (پیش از رفتن به این وعده‏گاه) به برادرش هارون گفت: در میان امّت من جانشین من باش (و کار مردم را) اصلاح کن و از راه وروش مفسدان پیروی مکن!



چهل از قدیم یک مفهوم کامل شدن را دارد مثل مرد تا چهل ساله نشود هنوزکامل نیست یا پختی لازم را ندارد و چهل ستون قلعه 40 دختر چهل کلید و... نمونه های از چهل هستندو چهل در ادیان یک قداست خاص داشته مثل چهل یاور یا چهل روز یا اربعین حسینی یا چهل حدیث وچهل و جایگاه مقدس آن

اگر چهل روز روزه بگیریم به برکات فراوان دست می‌یابیم

یا اگر چهل روز یک بنده گناه نکند علم او فراوان شده و بصیرت  و حکمت از قلب به زبان او جاری می‌شود.

چهل روز باران نوح ادامه داشت تا آن قوم بدکار را نابود نمود.

موسی و قومش چهل سال در بیابان سرگردان شدند.

چهل سال پیامبر اعظم(ص) از خدیجه دور بود و به اعتکاف نشست تا نطفه فاطمه اطهر(س) ریخته شد.

چهل روز نماز خمرشرب پذیرفته نمی‌شود.

رسول خدا صلی الله علیه وآله در چهل سالگی مبعوث شد.
چهل بار خواندن بعضی سوره‏ها و دعاها برای فرج و رفع مشکلات سفارش شده است.
چهل مؤمن اگر به خوب بودن مرده‏ای شهادت دهند، خداوند او را می‏آمرزد...

خب عدد چهل جایگاه بالایی از نظر تکامل دارد.

شاید همین علت تکمیلی است که وعده سی شبه موسی که به عبادت و ... می‌پرداخت با 10 شب اضافه شدن به تکامل می‌رسد و علت بیان شب هم بجای روز شاید به علت راز و نیاز شبانه باشد که از روز بیشتر است و تنهایی شب خود جایگاهی والاست، بعضی اینجا را برای شورش قوم موسی  حدس زده‌اند که اگر او در پایان سی روز برمی‌گشت سامری چنین نمی‌کرد و چنین نمی‌شد اما باید دانست که قوم یهود بدترین قوم تاریخ بوده‌اند از وفا نکردن و پایمردی نداشتن و دشمنی با پیامبران و بهانه تراشی همانطور که در گاو من به آن اشاره داشتم سرآمد هستند و چه بد مردمی هستند بی‌وفایان ، اما مضاعف بر آن موسی هارون را بجای خود خلیفه و وزیر در بین قوم قرار داده بود و این جماعت باید پیرو او می‌بودند نه اینکه گوساله سازی و گوساله پرستی کنند این نشان از بی‌وفایی و عهد شکنی قوم موسی است در ضمن موسی زمان برای بازگشت خود از وعده گاه برای قوم خود تعیین نکرده بود که قوم دست از او و خدایش بکشند و رو سوی گوساله کنند و این خود امتحان بزرگی برای آنها بود که نبود پیامبر نباید مانع پرستش خدا شود قومی که در غیاب پیامبر خداپرستی را کنار بگذارد خاسر است و این بد دردی است و غیر قابل جبران.

پس در حضور حجت همان باید بود که در غیاب او البته او حاضر است و ناظر ما از دیدن او محروم ولی باید حضور او را همیشه در کنار خود ببینیم و همان کنیم که در حضور او.

اما فرض بگیریم که موسی گفته باشد سی روز نیست و ده روز از وعده خود گذشته باشد آیا این دلیل بر سرپیچی و کفر است مسلم این خطاست چرا که می‌توانست برای موسی هر حادثه‌ای رخ دهد و مانع از بازگشت او شود حالا برای همیشه یا برای مدتی که این مورد نبوده اما فرض محال که محال نیست آیا قوم بدون سرپرست بود که نبود موسی در بین آنها خلیفه نهاده بود و جانشین که فرمان او فرمان موسی بود و می‌دانیم که خود هارون نیز پیامبر بوده برعکس امام در بین مردم بیش از یکی نیست ولی پیامبر در یک زمان می‌تواند چند تن پیامبر باشند و می‌دانیم که همه پیامبران اگر در یک زمان باشند هیچ یک با هم اختلاف ندارند مثل ابراهیم و لوط یا موسی و هارون و شعیب یا یحیی و عمران و... ولی رهبری با پیامبر اعظم‌تر و مکرم‌تر است همانطور که ابراهیم بر لوط رهبر بود یا موسی بر هارون و..... حتی یوسف بر یعقوب ..

پس این سرگذشتها برای ما و آیندگان درس است که در غیاب همان باشیم که در حضور هستیم، موسی گفته بود که هارون را فساد پیشه نکند پس قوم باید اینرا آویزه گوش می‌کردند که هارون در راه حق است وقتی او در راه سامری نیست و در خلاف آن پس موسی هم همین است ولی آنها سخن پیامبر را نادیده گرفتند و را فساد را پیش گرفتند همانطور که سخن ختم رسل (ص) را قومی در غدیر شنیدند و در غیاب پیامبر وانهادند.

اما امام باقر علیه السلام فلسفه‏‌ی این کار، آزمایش بنی‌اسرائیل ذکر کرده است پس خداوند همه را با آزمایشاتی می‌سنجد و آزمایش مردان بزرگ هم بزرگ و سخت است.

در روایات می‏خوانیم؛ سی شب آن در ماه ذی‏القعده و ده شب آن در اوّل ماه ذی‏الحجّه بوده است. و حجاج هم این ده روز اول ماه ذی‌الحجه در مکه و انجام اعمال حج می‌باشند که ثواب بسیار دارد و حج میعادگاه عاشقان است و جایگاه پیامبران.

و اهمیت این در شب بسیار است که مردان خدا قدر دانند و گفته شده که هرکس در این نه روز تا قربان را روزه بدارد ثواب یک عمر روزه را می‌برد  (روزه روز قربان که عید همه مسلمین است حرام می‌باشد)و بعد از نماز مغرب و عشاء در این دهه اول ذیحجه اگر کسی دو رکعت نماز بنام نماز دهه اول ذیحجه بگذارد خدا او را در ثواب حجاج بیت‌الحرام شریک گرداند یا انگار او هم حج گذار بوده یعنی ثواب حج تمته دارد.

چگونگی خواندن نماز دهه اول ذی‌الحجه:

بعد از نماز مغرب به این نیت دو رکعت نماز مثل نماز صبح می‌خوانیم که بعد از حمد و سوره آیه وواعدنا یعنی آیه 142 سوره اعراف همین آیه که در صدر نوشته آمده است را می‌خوانیم در رکعت اول و رکعت دوم به همین راحتی و ثواب حج را از خود می‌کنیم انشاءالله.

نتیجه:

اما چگونه می‌توان پذیرفت که حضرت موسی برای غیبت موقّت خود جانشین تعیین کند، امّا خاتم پیامبران صلی الله علیه وآله برای غیبت ابدی خود، جانشینی تعیین نکرده باشد؟!

با آنکه حدیث منزلت که پیامبر خطاب به علی علیه السلام فرمود: «أنت منّی بمنزلة هارون من موسی» تو برای من مثل هارون برای موسی می‏باشی، به صورت متواتر در منابع اهل سنّت آمده است که حای هیچ بهانه را نمی‌گذارد.

 آیا در زمان غیبت امام زمان علیه السلام مردم و امت رسول اعظم(ص) رها شده‏اند؟!

 

اما در آیه بعدی143 اعراف نکات مهمی نهفته است

وَلَمَّا جَآءَ مُوسَی‏ لِمِیقَتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِ‏ّ أَرِنِی أَنظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَن تَرَینِی وَلَکِنِ انظُرْ إِلَی الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَینِی فَلَمَّا تَجَلَّی‏ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکّاً وَخَرَّ مُوسَی‏ صَعِقاً فَلَمَّآ أَفَاقَ قَالَ سُبْحَنَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ 

143اعراف

و چون موسی به میقات و وعده‏گاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، (موسی) گفت: پروردگارا! خودت را به من نشان ده تا به تو بنگرم! (خداوند) فرمود: هرگز مرا نخواهی دید، ولی به این کوه بنگر، اگر در جای خود برقرار ماند، پس به زودی مرا خواهی دید. پس چون پروردگار موسی بر کوه تجلّی وجلوه نمود (و پرتوی از عظمت خود را بر کوه افکند)، کوه را متلاشی کرد و موسی مدهوش بر زمین افتاد. پس چون به هوش آمد گفت: (خداوندا!) تو منزّهی (که دیده شوی)، من به سوی تو بازگشتم و من نخستین مؤمن هستم.

اینجا من هیچ سخنی ندارم جزء تاکید بر هرگز! سوال این است که این هرگز تا قیامت است یا بعد از آن هم صدق می‌کند؟